باید دانست که از برای هر یک از اعمال، چه اعمال خیریّه و چه اعمال شرّیه فاسده، در نشئۀ ملکوت و عالم غیب یک صورت غیبیّه ملکوتیّه است که از آنها به گفتۀ ارباب قلوب و اصحاب معارف الهیه و اشارات و صراحات کتاب شریف الهی و صحیفه نورانی آسمانی و روایات وارده از اهل بیت وحی الهی، بهشت اعمال و جهنّم اعمال تشکیل شود. و ارض ملکوت، خود در ابتداء امر ساده و قیعان است، و عمل بنی آدم آن را آبادان و معمور کند.
کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 281 در قرآن شریف به تعبیرات مختلفه از این حقیقت غیبیه پرده برداشته، چنانچه در آیۀ 30 از آل عمران فرماید: «یَومَ تَجِدُ کُلُّ نَفسٍ مَا عَمِلَت مِن خَیرٍ مُحضَراً وَ مَا عَمِلَت مِن سُوءٍ تَوَدُّ لَو انَّ بَینَهَا وَ بَینَهُ امَدَاً بَعِیداً».
و این آیه شریفه کالصریح در این است که انسان خودِ اعمال را در آن روز می بیند؛ چه اعمال صالحه و چه اعمال سیّئه، و تاکید کند این مطلب را آنکه می فرماید در ذیل آیه که: آرزو می کند که بین او و اعمال سیئه اش جدایی بسیار باشد.
و در سورۀ مبارکۀ «زلزال» فرماید: «یَومَئِذٍ یَصدُرُ النَّاسُ اشتَاتاً لِیُرَوا اعمَالَهُم * فَمَن یَعمَل مِثقَالَ ذَرَّةٍ خَیراً یَرَهُ * وَ مَن یَعمَل مِثقَالَ ذَرَّةٍ شَرّاً یَرَهُ» و ظاهر، بلکه صریح این آیه آن است که مردم اعمال خود را هر چه باشد، در آن نشئه می بینند.
و این مطلب، یعنی تمثّل اعمال و صورت غیبیّه آنها از مسلَّمات پیش اهل معرفت است، و چنانچه از برای اعمال صورت ملکوتی است، هر یک از اعمال را در قلب انسانی اثری است که از آن در روایات تعبیر شده به نقطه بیضاء و نقطه سودا؛ زیرا که از هر عمل صالحی اگر با شرایط صوریّه و معنویّه و قالبیّه و
کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 282 قلبیّه آورده شود، یک نورانیّتی در باطن قلب حاصل شود و یک صفای باطنی از برای انسان رخ دهد که انسان را به معرفت اللّه و توحید نزدیک کند تا آن جا که حقایق و سرایر توحید در قلب جایگزین شود، و از آن در ملک بدن نیز سرایت کند، و ارض طبیعت نورانی و مشرق به نور الهی شود که این غایت سعادت انسانی است که تفصیل و مراتب آن از عهدۀ این اوراق عجالتاً خارج است.
و همین طور از هر یک از اعمال سیّئه در قلب یک کدورتی و ظلمتی حاصل شود که انسان را از مقام قدس و قرب حق ـ جلّ و علا ـ دور و از معارف الهیّه مهجور کند، و به عالم طبیعت و دنیا که باطن آن سجّین و هاویه است، نزدیک کند تا آن جا که قلب و تمام شوون غیبیّه آن فانی در دنیا و طبیعت شود، و حکم روحانیّت و انسانیّت از او برداشته شود.
و باید دانست که چون از برای انسان چهار قوّه است: یکی قوّۀ عاقلۀ روحانیّه، دوّم قوّۀ غضبیّۀ سبعیّه، سوّم قوّۀ شهویّۀ بهیمیّه، و چهارم قوّۀ واهمۀ شیطانیّه؛ صورت انسانی در عالم آخرت ـ که یوم بروز صور غیبیّه و ملکات نفسانیّه است ـ به طور کلّی از هشت صورت خارج نیست؛ زیرا که مقام جسمانیّت و صورت ظاهرۀ انسان در عالم آخرت و نشئۀ ماورای عالم طبیعت تابع صورت روحانیّه و مقام نفس است (و آن عالم مثل این عالم نیست که طبیعت مخالف باطن باشد و ملک بدن از ملکوت نفس تعصّی کند، و این مطلب در علم اعلی مبرهن است).
پس اگر انسان در این عالم سیر به طریق مستقیم انسانیّت کرد و تعدیل آن سه قوّه را کرد، و آنها را تابع روحانیّت و عقل کرد، و سیر باطن و ظاهر در تحت
کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 283 میزان شریعت الهیه شد، باطن او ملکۀ استقامت پیدا کند و صورت روح و باطن صورت مستقیمۀ انسانیّه شود. پس صورت جسمانیّه و ظاهر او در آن عالم مستقیم و به صورت جمیله انسانیّه است.
و اگر مقام روحانیّت نفس و نشئه عقلیّه آن تابع یکی از سه قوّه دیگر شد، پس هر یک از این سه قوّه غلبه کرد و دیگر قوا را در تحت نفوذ خود قرار داد، و ظاهر و باطن مملکت انسانی را به حکم خود کرد، صورت باطن ملکوتی تابع آن شود. پس صورت غیبیّه ملکوتیّه یا به شکل سبعی از سباع شود اگر غلبه با قوۀ غضبیه شد، و یا به شکل بهیمه[ ای] از بهائم شود اگر غلبه با شهوت شد و مملکت مملکت شهوی شد، و یا به شکل شیطانی از شیاطین درآید اگر غلبه با واهمه شیطانیّه شد و مملکت به تصرف شیطان درآمد. اینها صور بسیطۀ ملکوتیه است.
و گاه شود دو قوّه از این سه قوّه حکمران در مملکت شود، و انسان در عین حال که در کمال غضب است، در کمال شهوت نیز هست، یا با کمال شیطنت کمال شهوت یا کمال غضب نیز دارد. پس، از ازدواج هر یک از دو قوه، صورت مزدوجۀ ملکوتیّه پیدا شود که نه سبع محض و نه بهیمه محض است و نه شیطان محض، و از ترکیب هر دو قوه، سه صورت حاصل شود. و گاه شود که هر سه قوه در انسان به کمال است، پس باطن، تابع هر سه شود، و از آن یک صورت مزدوجه از هر سه پیدا شود.
و ممکن است که انسان در آن عالم در آنِ واحد بیشتر از یک صورت داشته باشد، یا در هر حال یک صورت داشته باشد؛ گاهی سبع و گاهی بهیمه و گاهی شیطان شود.
پس معلوم شد که صورت انسانیّه یکی از این هشت صورت است، و بقیه
کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 284 صورت غیر انسان است، چنانچه خط مستقیم بین دو نقطه بیش از یکی نیست؛ چنانچه در آیات شریفه قرآنیّه اشارت به آن شده:
در آیه 153 از سوره مبارکه انعام فرماید: «وَ انَّ هذَا صِرَاطِی مُستَقِیماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لاَ تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُم عَن سَبِیلِهِ».
و از رسول خدا ـ صلّی اللّه علیه و آله ـ منقول است که خط مستقیمی کشیدند و فرمودند: «این راه رشد و هدایت است». و از چپ و راست آن خطهائی کشیدند و فرمودند: «اینها راههائی است که بر هر راهی از آن شیطانی است که دعوت به سوی آن کند.» پس از آن، این آیۀ شریفه را قرائت فرمودند.
کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 285